یافتن منشأ افکار مؤثر بر کیفیت زندگی و اصلاح آن‌ها

یکی از موضوعاتی که همواره بر آن تأکید می‌شود، لزوم داشتن تسلط بر افکار و الگوهای ذهنی خودمان است. افکار و الگوهای ذهنی‌ای که به‌وجودآورنده رفتارها و علایق ما هستند و همین رفتارها و علایق درنهایت به‌وجودآورنده وضعیت جاری زندگی ما و همچنین موفقیت‌ها یا شکست‌هایمان در موقعیت‌های مختلف هستند.

با توجه به این موضوع، آنچه نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای در زندگی و آینده و سرنوشت ما دارد، افکار و نگرش‌های ما هستند.

بنابراین اگر می‌خواهیم زندگی خودمان را متحول کنیم و یا موفقیت‌های بیشتری را تجربه کنیم، لازم است که افکار خودمان را اصلاح کرده و یا بهبود دهیم.

اما برای اصلاح یا بهبود کیفیت افکارمان لازم است که در اولین گام منشأ و منبع این افکار را مشخص کنیم.

مهم‌ترین افکار تأثیرگذار بر زندگی ما همان‌هایی هستند که بیشتر از بقیه الگوهای رفتاری، طرز نگاه ما به مسائل و موضوعات و درنهایت نگرش‌های ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

بخش مهمی از این افکار معمولاً ریشه در گذشته ما دارند.

چه مقدار از افکار شما تاثیرگرفته از شرایط زندگی و اندیشه‌ها و اعتقادات پدر، مادر، اطرافیان و حوادث و اتفاقات مختلف زمان کودکی‌تان هستند؟

این رفتارها و تفکرات چه میزان بر سبک زندگی و طرز تفکر شما تأثیرگذار بوده‌اند؟

گفته‌ها و رفتارهای معلمان و همکلاسی‌های دوران کودکی بر روی شما چقدر تأثیرگذار بوده است؟

اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم.

در کودکی زمانی که حدوداً شش سالم بود، با پدر و مادرم به یک مهمانی رفته بودیم و بزرگ‌ترها مشغول تماشای یک سخنرانی از تلویزیون بودند. من هم مشغول بازی با هم سن و سالان خودم بودم.

یادم می‌آید که در میانه سخنرانی یکی از بزرگ‌ترها به بقیه گفت: «این‌هایی که این‌طور با شور و هیجان سخنرانی می‌کنند، معمولاً اعتقادی به حرف‌های خودشان ندارند و بیشتر نقش بازی می‌کنند تا مردم را تحریک کرده و باعث دریافت عکس‌العمل لازم از طرف مردم شوند.»

این اظهارنظر شاید توسط کسی شنیده و مهم شمرده نشد ولی تأثیر بزرگی بر ذهن من به‌عنوان کودک گذاشت که شاید مدت‌ها در دیدگاه‌ها و افکارم مؤثر بود.

شنیدن این صحبت باعث شکل گرفتن ذهنیتی در من شد که تا مدت‌ها فکر می‌کردم تمامی سخنرانان پرشور و یا سخنرانانی که خیلی مسلط صحبت می‌کنند، در حال گول زدن و نقش بازی کردن برای دیگران هستند و به آن‌ها به‌عنوان یک دروغ‌گو و کلاه‌بردار نگاه می‌کردم.

معلوم نیست که در گذشته، همین یک سخن ساده و تفکری که در ذهن من شکل گرفته بود، چه مقدار بر روی تصمیمات، اقدامات، رفتارها و افکار من تأثیر گذاشته است و این تأثیرات چه تغییراتی را در مسیر زندگی من باعث شده‌اند.

اگر شما هم مدل ذهنی و افکار خودتان را مرور کنید، احتمالاً بتوانید نمونه‌های زیادی از این نوع تفکرات که ناشی از اتفاقات، شنیده‌ها و یا دیده‌هایی در زمان کودکی‌تان هستند، بیابید.

مشکل از آنجا ناشی می‌شود که بسیاری از افکار و معیارهای ما تحت تأثیر آموخته‌هایمان در زمان‌های گذشته است و بدون اینکه خودمان متوجه باشیم.

بسیاری از افکار و ذهنیات ما همچنان بر پایه یک سری از آموخته‌های غلط سال‌های قبل هستند که نه مورد بازبینی قرار گرفته‌اند و نه اصلاح شده‌اند.

این امکان وجود دارد که هر فردی در صورت داشتن جدیت در بازبینی و اصلاح افکار و عقاید بی‌پایه و اساس خود، بتواند تغییرات بزرگی را در زندگی خود به وجود بیاورد.

یکی از روش‌های شناسایی و اصلاح آن دسته از افکاری که ناشی از آموخته‌های نادرست زمان کودکی ما هستند، می‌تواند گذراندن اوقاتی در سکوت و مشغول شدن به تفکر باشد که باعث می‌شود پایه‌ها و اصول تفکرات خودمان را حلاجی کرده و تجارب مهم زندگی‌مان را مرور کنیم. تجارب گذشته خودمان را به رفتارهای امروزمان مرتبط کنیم و یا ریشه افکار، ارزش‌ها و رفتارهای امروزمان را در گذشته پیدا کنیم و موردبررسی قرار دهیم.

در صورت رسیدن به این نتیجه که این تجارب و آموخته‌ها نادرست و غلط هستند، باید آن‌ها را اصلاح کنیم و در زندگی و تصمیماتمان تجدیدنظر کنیم.

این کار به‌مرور می‌تواند باعث ایجاد اصلاحات اساسی و مهمی در افکار ما شود.

همین افکار اصلاح و بازبینی‌شده هستند که باعث خواهند شد، مسیر زندگی ما تغییر کرده و به‌احتمال‌زیاد موفقیت‌ها و تغییرات بزرگی را تجربه کنیم.

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

معیار شما برای سنجش کیفیت زندگی خودتان چیست؟

منطقه خطرناکی به نام منطقه آسایش

مغز ، عجیب‌ترین و فعال‌ترین عضو بدن

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

  1. اگر هر کس به مبانی فکری خودش فکر می‌کرد و صحت آن را مورد آزمایش قرار می‌داد، دنیا جای دلپذیرتری می‌شد. با این حال اکثر افراد حتی حاضر نیستند بر اساس مبانی فکری خودش در مورد مسائل مختلف فکر کند، چه برسد به این‌که به ریشه‌های فکری خودش که از کودکی شکل گرفته‌اند بیاندیشند. هیچ کس تضمین نکرده که هر چه به ما آموخته شده است کاملا صحیح و عقلانی بوده باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *