راهکاری برای رضایت بیشتر از زندگی

هرکدام از ما یک سری اهداف در زندگی داریم. اصولاً این اهداف اولویت‌بندی‌شده هستند و جایگاه و اهمیت هرکدام از آن‌ها برای ما مشخص است.

بر اساس همین اولویت‌بندی‌های انجام‌شده، اهداف موردنظر و برنامه‌های مربوط به دستیابی به آن‌ها بخشی از افکار، دغدغه‌ها و فعالیت‌های روزانه ما را به خود اختصاص می‌دهند.

رعایت این اولویت‌بندی در حد متعادل و اختصاص وقت و توجه مناسب به هرکدام از اولویت‌ها خود توانایی و هنری است که شاید به‌راحتی قابل اجرا نباشد.

در واقع این موضوع به نوعی مربوط به مدیریت استراتژیک منابع است که بر اساس اهداف موجود و اولویت‌بندی‌های صورت گرفته، منابع موجود را که انرژی، زمان و توجه ما بخش بزرگی از آن‌ها را تشکیل می‌دهد، به کاراترین و بهترین شکل ممکن بین فعالیت‌های مربوط به آن اهداف تقسیم کنیم.

همواره یکی از دغدغه‌های من در زندگی این بوده است که آیا فعالیت‌ها، زمان و توجهم به‌صورت مناسب و بر اساس ارزش‌ها، معیارها و اولویت‌های ذهنی‌ام بین اهداف موجود و فعالیت‌های مربوط به آن‌ها تقسیم‌بندی شده و به اهدافم اختصاص می‌یابد یا نه؟

گاهی اوقات جایگاه و اهمیت یکی از اهداف و مسیر رسیدن به آن ناخودآگاه به‌حدی در ذهن ما بزرگ می‌شود که عملاً کل زندگی و سایر اولویت‌های ما را تحت تأثیر قرار داده و باعث می‌شود که عملاً امور دیگر از مدار توجه و سرمایه‌گذاری ما خارج شوند. این روند حتی ممکن است زندگی‌مان را دچار اختلال کند.

یکی از توانایی‌ها و هنرهای افراد موفق در زندگی این است که به‌خوبی می‌توانند این موضوع را مدیریت کنند ولی افراد زیادی هم هستند که در این زمینه به مشکلات بزرگی دچار هستند.

برای مثال کسی را در نظر بگیرید که داشتن یک زندگی مرفه توأم با آرامش و آسایش جزو اولویت‌های اصلی زندگی‌اش باشد. یکی از نیازمندی‌های رسیدن به چنین هدفی داشتن یک شغل مناسب و همچنین رشد و ارتقاء جایگاه در آن شغل است که جزو یکی از اهداف فرعی در جهت دستیابی به هدف اصلی مدنظر قرار می‌دهد.

گاهی فرد به حدی مشغول اهداف فرعی که شغل و امور مربوط به آن جزئی از آنهاست، می‌شود که عملاً از هدف اصلی خود دور می‌افتد.

شاید آن فرد در ظاهر زندگی کاری خود را از زندگی شخصی‌اش جدا کرده باشد، ولی در واقع فکر او همواره درگیر امور کاری است و این کار به‌مرور باعث خستگی و فرسودگی روحی و جسمی و در نهایت بازماندن از دستیابی به اهداف اصلی می‌شود.

افراد موفقی را دیده‌ام که یکی از اصول و رموز موفقیت خودشان را تفکیک محیط کار از محیط زندگی عنوان می‌کنند. مطمئناً این اقدام به‌صورت کامل، امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان در این حد تفکیک بین امور زندگی قائل شد ولی می‌توان تا حدودی این کار را عملی کرده و از لحظات زندگی لذت بیشتری برد.

بنابراین بهتر است که کنترل بیشتر بر فعالیت‌ها و افکار خود داشته باشیم و تا حد امکان محدوده زمانی و مکانی فعالیت‌های شخصی، خانوادگی و شغلی خودمان را از هم تفکیک کرده و در هر لحظه بیشترین تمرکز را بر اموری داشته باشیم که در حال انجام آن هستیم.

همچنین باید تلاشمان بر این باشد که در زندگی دچار این خطا نشویم که اهداف اصلی را فدای دستیابی به اهداف فرعی بکنیم و در نهایت وقتی متوجه این اشتباه استراتژیک بشویم که کار از کار گذشته است.

این اقدام باعث خواهد شد در ساعات کاری تمرکز کامل بر امور شغلی داشته باشیم و در نتیجه کیفیت کارها بهتر شود و در زمان حضور در کنار خانواده و دوستان هم با تمام وجود در حال لذت بردن از زندگی شخصی خودمان باشیم و در هنگام انجام سرگرمی موردعلاقه خودمان بیشترین آرامش و آسایش نصیبمان شود.

با این رویکرد شاید تعداد ساعاتی که از نظر فکری مشغول امور شغلی هستیم کاهش یابد، اما در ازای آن میزان تمرکز و تسلط در همان ساعات کم، بیشتر شده و این باعث افزایش مطلوبیت فعالیت‌ها و بازدهی کاری ما خواهد شد که در بلندمدت کیفیت کار و زندگی را افزایش خواهد داد.

 

مطالب پیشنهادی برای مطالعه:

چگونه لذت بیشتری از زندگی ببریم ؟

عشق، لازمه گرفتار نشدن در دام روزمرگی

تعیین مهلت برای انجام کارها ، لازمه دستیابی به اهداف

 

این مطالب رو هم پیشنهاد می‌کنیم ببینید

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *